مادرانه های من و قند عسلم

هم پای مامان

امروز بابا امید با تیم کوهنوردی رفته بودن کوه. من و آقا رایان م از صبح که بیدار شدیم تصمیم گرفتیم بریم خوش بگذرونیم😉 همین شد که حاضر شدیم برای صرف صبحانه تو یه کافه دنج☕️ با دایی نویدم تماس گرفتیم که مارو همراهی کنه. و این شد اولین تجربه هم پای همیشگی مامان به صرف صبحانه 😋   ...
17 آبان 1398

آقا رايان سقّا شده😍

آقا رايان عزيزم، پارسال محرم كه شما توي شكم مامان بودي روز جمعه كه همه ي نوزادارو سقا كرده بودن و براي مجمع علي اصغر برده بودن، من داشتم از تلويزيون تماشا مي كردم و گفتم ايشالا اگه آقا رايان من هم صحيح و سالم دنيا بياد سال ديگه لباس سقا تنش مي كنم😍😘 خداروشكر امسال به آرزوم رسيدم و پسر دسته گلم و لباس سقا پوشوندم😊 علي اصغر نگهدارت باشه گل پسر مامان😇🙏🏻 ...
18 شهريور 1398

كوهنورد كوچك من

رايان عزيز و پايه ي مامان، امروز به همراه مامان و بابا اومد كوه... دل و به دريا زديم و گذاشتيمش توي آغوش و راه افتاديم😉 واقعا خيلي آروم و خوش اخلاق بود و به همه تو راه مي خنديد😍 خيلي اطرافيان از اومدن رايان استقبال كردن 😇 مام كلي انرژي گرفتيم و رفتيم تا يه كافه اي صبحانه خورديم و برگشتيم!  به نظرم تجربه فوق العاده اي بود كه با يه جوجه هفت ماهه بخوايم بريم كوه ولي خوش گذشت به نظرم☺️ يعني ما تصميم گرفتيم تفريحات سابق رو با رايان ادامه بديم كه همه مون لذت ببريم از لحظاتمون😍🥰 مرسي كوهنورد پايه ي مامان😘❤️ ...
21 مرداد 1398

اولين وسيله نقليه آقا رايان☺️

رايان خان امروز براي اولين بار سوار روروئك شدي و كلي ام خوشت اومد ازش. ولي هنوز نمي توني باهاش خيلي راه بري. بيشتر با عروسكاش بازي مي كني. اما واقعا بهترين وسيله اي بود كه ميتونست شمارو كنترل كنه شيطون مامان😍آخه همش سينه خيز سراغ چيزاي خطرناك ميري و من تقريبا به هيچ كاري نمي رسم و همش بايد دنبال شما بدوم😩😜خلاصه كه ايشالا سوار ماشين دومادي ببينمت عزيزم😘😘😘😘🌹🙏🏻   ...
13 مرداد 1398

بستني دوس دارم 🍦😋

رايان جونم خيلي بستني دوس داره مخصوصا كاكائويي😉 هر چقدر چوب و از دهنت دورتر مي كنيم بازم دنبال بستني سينه خيز مياي و دهنت و باز مي كني قربونت برم عشق بستني من😘😍🥰🍦 ...
10 مرداد 1398

پدر و پسر آرژانتيني😉

دوران بارداري من مصادف شده بود با جام جهاني و بابايي طرفدار آرژانتين بود حسسسابي و من وقتي رفته بودم براي خريدن لباساي شما يه لباس آرژانتين هم خريدم😍❤️ وقتي به بابايي نشونش دادم كلللي ذوق كرد 😃 و بي صبرانه منتظر روزي بود كه با شما سِت كنه 💚❤️ تا امروز بالاخره پوشيديش😘   ...
25 تير 1398