خورده كارهاي اتاقت
ماماني اين هفته خاله مژده اومد كمكم تا يه سري چيزاي باقي مونده براي اتاقت و باهم درست كنيم... من و خاله مژده و بابايي رفتيم بازار و كلي خنزر پنزر خريديم و اومديم...(البته ناگفته نمونه توي بازار همه با تعجب نگام مي كردن كه با اون شيكم گنده و پابه ماه اومدم تو اون شلوغي خريد ) ولي من پررو تَر از اين حرفا بودم ! تا رسيديم خونه شروع كرديم به درست كردن كلي چيزاي خوشگل ... دوس داشتم همه چيو خودم برات درست كنم تا اينكه بخوام بخرمشون. البته واااقعا خسته شدم چون خيلي سخت بود با اين وضعيت حدود ٧،٨ ساعت پشت سرهم برش و دوخت و دوز، ولي خوب به شيريني آخرش مي ارزيد بالاخره ساعت ١٢ شب كارمون تموم شد و حاصلش شد يه حلقه اسم...
نویسنده :
مامان ياسمن
13:07